web 2.0

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

سفر به خیر

دیشب ساعت 12 بود که فهمیدم یکی از بهترین دوستام داره واسه همیشه از ایران میره . کلی حالم گرفته شد، نه بهتر بگم کلی خورد تو ذهنم.
اصلا نمی تونستم درک کنم چرا بدون اینکه به من چیزی بگه یا حداقل ازم خداحافظی کنه داره از ایران میره ، خیلی اعصاب مبارکم خط خطی بود . یه جورایی بهم برخورده بود.

منم یه مشکل مغزی خیلی بد دارم . اونم اینه که وقتی عصبیم مغزم فاسد میشه و اصلا کار نمیده ( connection error) . خلاصه مثل ماشین ( خر سابق ) تو گل مونده بودم که آیا فردا ماشین رو دو در کنم و بزنم برم شیراز، یقه ی دوست محترمه ی عزیزم رو بچسبم که بابا بی معرفت چرا بی خبر. مثلا ما با هم دوستیم ، نه خیلی خیلی دوستیم . نمیگی یه عالمه بهمون بر می خوره . حد اقل گوشیت رو روشن کن بعد از دو هفته افتخار بده صدات رو بشنویم . نمیگی ملت نگرانت میشن .
این فکرای پریشون همین طور توی مغز فاسدم به در دیوار می خورد که یهو آقا بهرام صدایی ازش بلند شد دیلیییییینگ دیلینگ ( سو تفاهم نشه آقا بهرام رفیق شفیقمه لپ تاپ عزیزم ) ، صدای رسیدن ایمیلم بود . آخه نیست خیلی با کلاسم وقتی ایمیل واسم میاد صداش بلند میشه پیشرفت تکنولوژی که میگن یعنی من !

خوب بریم سر اصل مطلب ، خودش بود ! یعنی ایمیل خودش بود باور نمیکنین چقدر خوشحال شدم قبل از اینکه ایمیل رو باز کنم با خودم میگفتم یه عالمه دعواش می کنم و طاقچه بالا می ذارم و از این حرفا ( چه کنم دیگه مخم فاسد میشه این مواقع )
بعدش که ایمیل ( شکر خدا ایمیل که نبود رساله بود فقط همین رو بگم که خوندنش 20 دقیقه طول کشید ) رو خوندم تازه متوجه شدم چه خبره . که ای دل غافل خانم خیلی  بیشتر از اونی که ما فکر می کردیم پروانه ای تشریف دارن ( آخی حیوونی ) . البته از ذکر جزییات و کلیات معذوریم . اگه اینکار رو بکنم به دلیل نقض حریم شخصی می برنم مسجد!!!!!

الان هم که انگشت رنجه نمودیم و داریم پست تازه می نویسیم فقط به خاطر اینه که بگوییم : سفر به خیر مسافر ، امیدوارم هرجا که باشی شاد و خوش خرم باشی . اما بی وجدان خداحافظی ایمیلی هم شد خداحافظی ؟!!!!!

خدایا نمردیم و داریم صاحب یه دوست خوب تو انگلیس میشیم .

پی نوشت: اینترنت داره همه چیز رو عوض میکنه حتی خداحافظی کردنا رو اونم بین دوتا دوست خیلی خیلی صمیمی ، فکرش رو بکنین با بقیه چیزا چیکار میکنه . من که خوشم نمیاد اینجوری شما رو نمیدونم.

3 نظرات:

درنین گفت...

سلام

من امروز با وبلاگ شما آشنا شدم، خوشبختم .

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هر کجا هست، خدایا به سلامت دارش.

بهترین ها

ناشناس گفت...

انشالله هرجا كه هست سلامت باشه.. روزهاي آخر اقامتش حتما سرش خيلي شلوغ بوده. باز هم معرفت داشته كه ايميل داده....
زندگي اينترنتي هم لطف خودش رو داره....

toobi گفت...

شاید ترسیده اگه ببینتت نتونه ازت دل بکنه؟!